پيشگفتار

هر كدام‌ از ما وقتي‌ كه‌ واژه‌ »شاهنامه‌« به‌ گوشمان‌ مي‌خورد بي‌اختيار به‌ ياد عظمت‌ ايران‌ و زبان‌ فارسي‌ مي‌افتيم‌. همه‌ مي‌ دانيم‌ كه‌ اين‌ اثر ارزشمند و با شكوه‌ كه‌ فردوسي‌ 30سال‌ از بهترين‌ سال‌ هاي‌ زندگي‌ خود را صرف‌ سرودن‌ آن‌ كرد نه‌ فقط‌ در بين‌ ما ايراني‌ها، بلكه‌ در سرتاسر دنيا و براي‌ تمام‌ دوستداران‌ ادبيات‌ و فرهنگ‌، عزيز و دوست‌داشتني‌ است‌.
حكيم‌ ابوالقاسم‌ فردوسي‌ طوسي‌ خالق‌ اين‌ شاهكار ادبي‌ هم‌ جداي‌ قرارداشتن‌ نامش‌ در ميان‌ بزرگترين‌ پديدآورندگان‌ آثار كلاسيك‌ دنيا نظير هومر، شكسپير و مولير و ... براي‌ تمام‌ ايران‌شناسان‌، فارسي‌ شناسان‌ و ادب‌دوستان‌ جهان‌ نامي‌ آشنا و قابل‌ احترام‌ است‌. جداي‌ وجهه‌ ادبي‌،شاهنامه‌ از لحاظ‌ تاريخي‌ نيز اثري‌ بي‌نظير ودقيق‌ است‌. شايد كمتر اثر ادبي‌ در جهان‌ يافت‌ مي‌شود كه‌ از لحاظ‌ تاريخي‌ نيز به‌ اين‌ دقت‌ و عظمت‌ نگاشته‌ شده‌ است‌. فردوسي‌ در شاهنامه‌ از تمام‌ بزرگان‌ و نامداران‌ ايران‌ باستان‌ تا روزگار خود را نقل‌ كرده‌ و در اين‌ ميان‌ بخوبي‌ و به‌ نظم‌ جغرافياي‌ ايران‌ را هم‌ در نظر گرفته‌ و آن‌ را مشخص كرده‌ است‌. شايد ما وارثان‌ خوبي‌ براي‌ اين‌ گنجينه‌بزرگ‌ (شاهنامه‌) نبوده‌ايم‌،چرا كه‌ اگر غير از اين‌ بود لااقل‌ براي‌ گراميداشت‌ و زنده‌نگه‌داشتن‌ فردوسي‌ و شاهكارش‌ سالي‌ يك‌ روز را به‌ ياد او نامگذاري‌ مي‌كرديم‌ و متاسفانه‌، ما كه‌ فرزندان‌ همين‌ خاك‌ ايرانيم‌ و زبان‌ ما همين‌ زبان‌ فارسي‌ است‌ كه‌ شاهنامه‌ با آن‌ نوشته‌ شده‌، كمتر در اين‌ فكر بوده‌ايم‌ كه‌ چگونه‌ از اين‌ گنجينه‌بزرگ‌ استفاده‌ و آن‌ را خوب‌ حفظ‌ كنيم‌. درمقابل‌ اما، بيرون‌ از مرزهاي‌ ايران‌ و برخلاف‌ ما، اهميت‌ خاص‌ و متفاوتي‌ براي‌ شاهنامه‌ و فردوسي‌ قايل‌ شده‌اند و مدام‌ در اين‌ فكرند كه‌ باز هم‌ در اين‌ شاهكار ادبي‌ كاوش‌ كنند تا به‌ ابعاد تازه‌تر و دانش‌ و دانسته‌هاي‌ تازه‌تري‌ از آن‌ دست‌ پيدا كنند. آنها به‌ دنبال‌ آثار ادبي‌ و هنري‌ كه‌ به‌ نحوي‌ مربوط‌ به‌ شاهنامه‌ است‌ نيز بوده‌اند و در كشورهايي‌ مثل‌ انگليس‌، فرانسه‌،آلمان‌ و امريكا آثار ارزشمندي‌ از هنرمندان‌ ايراني‌ در رابطه‌ با شاهنامه‌ يا نسخه‌هايي‌ از اين‌ اثر مورد بررسي‌ و كنكاش‌ قرار گرفته‌است‌.
ما در طول‌ تاريخ‌ و بويژه‌ سال‌هاي‌ اخير در اين‌ موارد به‌ حدي‌ كوتاهي‌ كرده‌ايم‌ كه‌ حالا اگر يكي‌ از محققان‌ وادب‌شناسان‌ ما بخواهد درباره‌ اين‌ اثر ارزشمند تحقيق‌ كند يا حتي‌ آن‌ را بازنويسي‌ و منتشر كند، بايد در خارج‌ از مرزهاي‌ ايران‌ و با اجازه‌ صاحبان‌ كتابخانه‌ ها و موزه‌هاي‌ خارجي‌ از »شاهنامه‌« فردوسي‌ و نسخه‌هاي‌ به‌جا مانده‌ از آن‌ استفاده‌ كند.

فردوسی برای سرودن  شاهنامه از نسک خوتای نامک ( خدای نامه ) پهلوی استفاده کرده اين کتاب تا زمان فردوسی بوده حال کی از بين رفته مغولها از بين بردنش يا کس ديگری نمی دانيم ولی از اين کتاب استفاده کرده و در واقع کتاب خوتای نامک را فقط به صورت شعر درآورده و امانت دار خوبی هم در اين زمينه بوده

بعضی ها ابراز می دارند که شاهنامه افسانه است آنها اصلن از ادبيات فارسی آگاهی درستی ندارند ادبيات فارسی پر شده از امثال و داستانهايی که عارفان و دانشمندان برای مردم کوچه بازار می سرودن تا به آنها خط مشی دهند البته داستانهای شاهنامه خيلی قديمی تر است ولی همين است من به چند تا مثال بسنده می کنم در کتاب فردوسی از ديو استفاده شده منظور اين ديو که در فکر مردم وجود دارد نيست ايرانيان به انيران (‌ غير ايرانی ) و يا غير زرتشتی ديو می گفتند شمال ايران آريايی بودند ولی چون ديرتر زرتشتی شدند به آنها ديو می گويند برای اطلاع بيشتر می توانيد به متون ارمنی و تاريخ نگاران ارمنی مراجعه فرماييد  مطلب بعدی سيمرغ است که در ادبيات فارسی به معنای مرشد و راهنما است آنطور که در شاهنامه و ديگر آثار فارسی آمده شما می توانيد به لينک زير مراجعه کنيد تا بيشتر متوجه شويد.

پيوند زير را کليک کنيد

شاهنامه افسانه نيست تاريخ است